تعداد نشریات | 27 |
تعداد شمارهها | 366 |
تعداد مقالات | 3,243 |
تعداد مشاهده مقاله | 4,754,227 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 3,245,069 |
نقش رفتارهای نوع دوستانه و گرایشات مذهبی در پیش بینی مشارکت اجتماعی و سیاسی دانش آموزان دبیرستانهای اردبیل | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
روان شناسی مدرسه و آموزشگاه | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مقاله 7، دوره 4، شماره 2، شهریور 1394، صفحه 104-117 اصل مقاله (297.77 K) | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسنده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
محمد رضا مولائی* | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
عضو هیأت علمی گروه معارف اسلامی، دانشگاه محقق اردبیلی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
چکیده | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
هدف این مطالعه توصیفی، تعیین نقش رفتارهای نوع دوستانه و گرایشاتمذهبی در پیشبینی مشارکت اجتماعی و سیاسی دانش آموزان مقطع متوسطه اردبیل بود. نمونه پژوهش، شامل 395 دانشآموز دختر و پسر شاغل به تحصیل در پایههای سوم و چهارم بودکه به صورت تصادفی ساده انتخاب شده بودند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای رفتار نوع دوستانه و گرایشات مذهبی و چک لیست مشارکت اجتماعی و سیاسی استفاده شد. نتایج پژوهش که با روش همبستگی تحلیل شد نشان داد که نوع دوستی و گرایش عملی به مذهب با مشارکت اجتماعی همبستگی معناداری دارد، در صورتی که فقط نوع دوستی با مشارکت سیاسی همبستگی مثبت معنی داری دارد. تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که 8/21 درصد واریانس مربوط به مشارکت اجتماعی و 1/11 درصد واریانس مربوط به مشارکت سیاسی از طریق رفتارهای نوع دوستانه و گرایشات مذهبی تبیین می شود. نتایج نشان می دهد که افزایش سطح رفتارهای نوع دوستانه و تقویت گرایشات مذهبی، می تواند مشارکت اجتماعی و سیاسی را افزایش دهد. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
کلیدواژهها | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
رفتار نوع دوستانه؛ گرایش مذهبی؛ مشارکت اجتماعی؛ مشارکت سیاسی | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نقش رفتارهای نوع دوستانه و گرایشات مذهبی در پیش بینی مشارکت اجتماعی و سیاسی دانش آموزان دبیرستانهای اردبیلمحمدرضا مولائی[1]
چکیده هدف این مطالعه توصیفی، تعیین نقش رفتارهای نوع دوستانه و گرایشاتمذهبی در پیشبینی مشارکت اجتماعی و سیاسی دانش آموزان مقطع متوسطه اردبیل بود. نمونه پژوهش، شامل 395 دانشآموز دختر و پسر شاغل به تحصیل در پایههای سوم و چهارم بودکه به صورت تصادفی ساده انتخاب شده بودند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای رفتار نوع دوستانه و گرایشات مذهبی و چک لیست مشارکت اجتماعی و سیاسی استفاده شد. نتایج پژوهش که با روش همبستگی تحلیل شد نشان داد که نوع دوستی و گرایش عملی به مذهب با مشارکت اجتماعی همبستگی معناداری دارد، در صورتی که فقط نوع دوستی با مشارکت سیاسی همبستگی مثبت معنی داری دارد. تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که 8/21 درصد واریانس مربوط به مشارکت اجتماعی و 1/11 درصد واریانس مربوط به مشارکت سیاسی از طریق رفتارهای نوع دوستانه و گرایشات مذهبی تبیین می شود. نتایج نشان می دهد که افزایش سطح رفتارهای نوع دوستانه و تقویت گرایشات مذهبی، می تواند مشارکت اجتماعی و سیاسی را افزایش دهد. واژههای کلیدی: رفتار نوع دوستانه، گرایش مذهبی، مشارکت اجتماعی، مشارکت سیاسی
مقدمه زندگی اجتماعی بخش غیر قابل تفکیک از دوره ی زندگی انسانها است. امروزه حضور و مشارکت فعال اجتماعی، جزئی از ضرورتهای زندگی شهروندی به حساب میآید که دارای آثار و نتایج قابل توجه فردی و اجتماعی است. مشارکت از آن جهت که ابزار اصلی برای توزیع مجدد قدرت در داخل یک مجموعه انسانی است (فلورز، روانو و فانچال[2]، 2009)، می تواند مانع بروز بسیاری از تنشها در روابط میان قدرت اجتماعی و قدرت سیاسی شود. رویکرد ساختاری کارکردی که از منظر نظاممندی و کارکردی مشارکت را تعریف می کند، مشارکت را فرایندی میداند که در آن اجزاء و عناصر متشکله نظام به گونهای کارکرد دارند که به ثبات و موازنه اجتماعی منجر میشود(غفاری، 2012). نظامهای اجتماعی مطلوب، نظامهایی هستند که پیوسته زمینههای مشارکت فزاینده شهروندان را باز تعریف و بازتولید نموده و براساس تحقق مشارکت آنان استقرار یافته باشند. مشارکت اجتماعی باعث توسعه و ضامن حرکت و پویایی یک جامعه میگردد (مظلوم خراسانی، نوغانی، خلیفه، 2012). جوامعی که سازههای گفتمانی مشارکتپذیرانه در مهندسی فرهنگی و اجتماعی آنها، طراحی و اجرایی شده است، زمینه انطباق نظامات و قوانین منطبق با نیازها و واقعیتهای اجتماعی در آنها فراهم شده و میزان تضادها و درگیریهای اجتماعی کاهش مییابد. پالونمی و وانیو[3](2011) ثابت کردهاند که افزایش مشارکتهای شهروندان، شایستگی و قابلیت های مشارکتی آنان را ارتقاء بخشیده و اعتماد سازمانی را در آنان افزایش می دهد که این هر دو در توسعه جامعه مدنی و دمکراتیک تاثیرگذار هستند. لگ - جونز و مور[4] (2012) معتقدند که مشارکت اجتماعی تجسم رفتاری- ساختاری از سرمایه اجتماعی است که می تواند روند توسعه یکپارچگی اجتماعی را تسهیل کند. این کارکرد سبب شده است تا چاولا و هفت[5](2002) توصیه کنند که محیط سیاسی باید مشارکت را تشویق و به افراد فرصت پرورش دادن تواناییهای خود را بدهد. اوبرادویچ و ماستن[6] (2007) عنوان کرده اند که افزایش مشارکت فعال جوانان می تواند پیامدهای بلند مدتی برای مشارکت اجتماعی داشته باشد و ورود به فعالیتهای مشارکتی در دوره نوجوانی و جوانی، میتواند علاقهمندی به مشارکت مدنی در بزرگسالی را پیشبینی کند. ماجر و نواک[7] (2012) معتقدند در این فرآیند، جوانان فرصت تجربه دموکراسی و توسعه دانش، مهارت و نگرش را به دست می آورند و این تجربه آنها را قادر می کند به شهروندانی مطلع، مسئول و مشارکتی تبدیل شوند. کاهن و اسپرت[8] (2008) اواخر نوجوانی را یک دوره مهم و حیاتی برای توسعه جهتگیریهای سیاسی و اجتماعی ذکر کردهاند و سیدامامی(2007) شکل گیری علاقهمندی به آن را تا اندازه زیادی در سنین پایین میداند. علاقه مندی جوانان به رفتارهای مشارکتی، حاصل نوع و کیفیت هنجارها و منابع اجتماعی در دسترس جوانان و میزان ارتباط و تعهد آنان به این منابع، تحت عنوان سرمایه اجتماعی است که تشکر و معینی(2002) آن را به عنوان ذخیره و منبعی سودمند، سبب تسهیل کنش های کنشگران ذکر کرده اند. ایجاد علاقه به مشارکت در میان نوجوانان و جوانان، که در قالب وضعیتی فرآیندی در طول زمان ایجاد می شود (اودانل و توبل[9]، 2007) می تواند در بلند مدت به ترویج تعاملات مسالمت آمیز اجتماعی و سیاسی و توسعه خصوصیات متناسب با رفتارهای شهروندی کمک شایانی بکند. گوسلینگ[10] (2008) معتقد است الگوهای رفتاری را می توان با ارجاع به نوع شخصیت اساسی افراد توضیح داد. گربر، هابر، دوهرتیود اولینگ[11](2010) شکل گیری شخصیت فرد را تحت تاثیر تجارب خانوادگی، عوامل فرهنگی و تجربههای کاری و آموزشی دانستهاند. در این پژوهش نقش دو ویژگی شخصیتی دانش آموزان شامل رفتارهای نوع دوستانه و گرایشات مذهبی در پیش بینی علاقهمندی آنان به رفتارهای مشارکتی مورد بررسی قرار گرفته است. رفتارهای نوع دوستانه[12] رفتارهایی هستند که در سطح فردی با هدف کمک به رفع بحران از زندگی دیگران و در سطح اجتماعی با هدف مساعدت به حفظ آرامش و رشد و بالندگی جامعه انجام می شود. از نظر کنت[13] نوع دوستی شالوده زندگی در جامعه است (اسکات و سگلو[14]، 2007، به نقل از احمدی، 2009). رفتار نوعدوستی حاصل خود تنظیمی و خود کنترلی یعنی سازه های صفت شخصیتی وظیفهشناسی است (کاسپی، رابرتز و شاینر[15]، 2005، به نقل از قره باغی، وفایی، الهیاری و بهرامی احسان، 2012). در آموزههای دینی از نوع دوستی بهعنوان یکی از عوامل تقویت کننده همبستگی اجتماعی و مشارکت عمومی در سطح نظری و عملی یاد شده است (باقی نصرآبادی، 2005). زتلر، هیلبیگ و هابریش[16] (2011) در مطالعهای مقایسهای میان رفتار رای دهندگان آلمانی قبل و بعد از برگزاری انتخابات، نشان دادهاند که گرایشهای نوع دوستانه میتواند ضوابط حاکم بر عرصههای نگرشی و رفتاری را در حوزه سیاست پیش بینی کند. گرایش مذهبی[17] به عنوان دومین متغیر پیش بین در پژوهش حاضر، به وجود نوعی از ظرفیت و علاقهمندی نسبت به اصول و آموزههای دینی در افراد در ابعاد مختلف آن دلالت میکند. گرایش مذهبی به طورکلی، صرف نظر از کیفیت و عمق نفوذ آن، بر باور، نگرش، تلقی و نوع و رفتار فردی و اجتماعی افراد تاثیر گذار است و میتواند در روند شکل گیری و جهت گیری تعاملات و رفتارهای اجتماعی نقشی تعیین کننده ایفا کند (زتلر و همکاران، 2011). رفتارها و عقاید مذهبی تأثیر مثبتی در معنادارکردن زندگی دارند (صیادی، جمالی، میرغفوری، 2007). انسان امروز با آگاهی و بینش این واقعیت را دریافته است که بدون معنویت تنها میماند و به پوچی و درماندگی خواهد رسید (موسوی، اسلام دوست، غباری بناب،2011). لاولند، سیکینک، مایر و راکلیف[18] (2005) نشان دادهاند جنبههای اعتقادی و نیایشی دین با مشارکت در جامعه مدنی ارتباط دارد. پژوهش درایسکل، امبری و لیون[19] (2008) نشان می دهد که باورهای مذهبی با مشارکت سیاسی در سطح ملی به صورت قابل توجهی ارتباط مثبت دارد، در حالی که آیرز و هوستیتر[20] (2008) به این نتیجه رسیدند که میان باورهای دینی و مشارکت سیاسی ارتباط منفی برقرار میباشد. مدل نظری پژوهش بر اساس این تحلیل عملیاتی شکلگرفته که چون دین و آموزههای مذهبی از جمله پایههای اصلی شکل دهنده گفتمان حاکم بر جامعه و فرهنگ ایرانی به حساب میآیند و هنجارهای دینی نقشی تعیین کننده در شکل دهی نظام فکری و اجتماعی ایران دارند، می توان انتظار داشت که متغیرهای انتخاب شده، در فرآیندی همافزایانه زمینههای بروز رفتارهای مشارکتی را مورد تاثیر مثبت قرار دهند. به ویژه که آموزههای منشعب از جریان اصلی اندیشه دینی در ایران، رویکردی جامعه گرایانه و اجتماعی دارد. بر این اساس، این فرضیه شکل گرفته که وجود گرایش مذهبی در افراد و التزام به دالهای اخلاقی آن، از جمله پایبندی به رفتارهای نوع دوستانه و ایثارگرایانه، با تقویت انگیزه های مشارکتجویی، به گسترش رفتارهای مشارکتی افراد در امور اجتماعی و سیاسی منجر میشود. بر این اساس، این پژوهش درصدد تعیین نقش رفتارهای نوع دوستانه و گرایشات مذهبی در پیشبینی مشارکت اجتماعی و سیاسی دانشآموزان مدارس شهرستان اردبیل برآمده است. روش پژوهش حاضر یک مطالعهی توصیفی است که با روش همبستگی صورت گرفته است. در این پژوهش رفتارهای نوع دوستانه و گرایشات مذهبی به عنوان متغیرهای پیشبین و مشارکت اجتماعی و سیاسی به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شده است. جامعه، نمونه و روش نمونه گیری: جامعه آماری این پژوهش، دانشآموزان شاغل به تحصیل در دبیرستانهای ناحیه یک اردبیل بود. حجم نمونه شامل نفر 395 دانش آموز دختر و پسر شاغل به تحصیل در 5 دبیرستان که به صورت تصادفی ساده از میان مدارس ناحیه یک اردبیل انتخاب و در هر کدام از مدارس انتخابی، کلاسها به صورت تصادفی از لیست کلاسهای مدرسه انتخاب گردید. 4/52% جامعه آماری دانشآموز پسر و 6/47% دانش آموز دختر بودند. همچنین 3/63% دانش آموزان در پایه چهارم مقطع متوسطه و 7/36% در پایه سوم مقطع متوسطه مشغول به تحصیل بودند. برای جمع آوری اطلاعات از ابزارهای زیر استفاده شد: پرسشنامه رفتار نوع دوستانه[21]: رفتار نوع دوستانه به عنوان مجموعه ای از پاسخ های نمرهگذاری شده به 23 سوال، محاسبه می شود (فوجیوارا[22]، 2007). پاسخ ها به هر سوال از 0 تا 10 نمرهگذاری شده و نمره 10 به بالاترین درجه از رفتار نوع دوستانه دلالت دارد. بالاترین نمره در این آزمون 40 است. آلفای کرونباخ این مقیاس80/0 بهدست آمده است(روسی، 2004، به نقل از فوجیوارا، 2007). پرسشنامه گرایشات مذهبی آلپورت[23]: این پرسشنامه دارای 20 گویه است که توسط آلپورت تهیه شده است. پایایی این پرسشنامه به دست جان بزرگی با استفاده از روش آلفای کرونباخ 74/0 و توسط مختاری و همکاران 71/0 برآورد شده است (حاجلو، رضایی شریف، واحدی، 2012). طبق تحقیق آلپورت، همبستگی بین مادههای جهتگیری مذهبی درونی با مادههای جهتگیری مذهبی بیرونی 21/0- بود(منصور نژاد و کجباف، 2011). چک لیستهای مشارکت اجتماعی و سیاسی: این چک لیست را محقق برای سنجش مشارکت اجتماعی و سیاسی دانش آموزان ساخته است و شامل 37 سوال بود که پاسخگویان برای پاسخ این سوالات باید یکی از گویههای اصلاً، تا حدودی و زیاد را انتخاب می کردند. ضریب آلفای کرونباخ این چک لیست در این پژوهش، 72/0 به دست آمده است. روش اجرا: با هماهنگی با سازمان آموزش و پروش اردبیل و انتخاب نمونه از دبیرستان های ناحیه یک اردبیل، ضمن برگزاری جلسه توجیهی در هر یک از کلاس های نمونه، پرسشنامه ها در مدت زمانی 25 دقیقه در اختیار پاسخگویان قرار گرفت و پس از تکمیل و جمع آوری، داده ها بازبینی و کدگذاری شده و با استفاده از نرم افزار SPSSتجزیه و تحلیل گردید. نتایج جدول 1. میانگین و انحراف معیار متغیرهای پژوهش در دانش آموزان پسر و دختر
جدول 1 میانگین و انحراف معیار متغیرهای رفتارهای نوعدوستانه و گرایش مذهبی (ظاهری و اعتقادی) و مشارکت اجتماعی و سیاسی دانشآموزان پسر و دختر را نشان میدهد. تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که فقط بین گرایش مذهبی اعتقادی در دانش آموزان دختر و پسر تفاوت وجود دارد. جدول 2. ضریب همبستگی پیرسون بین رفتارهای نوع دوستانه و گرایشات مذهبیبا مشارکت اجتماعی و سیاسی
01/0P< ** نتایج مندرج در جدول 2 نشان می دهد که نوع دوستی (409/0r=)، گرایش عملی به مذهب (327/0r=) با مشارکت اجتماعی همبستگی معناداری دارد، در صورتی که فقط نوع دوستی (342/0r=) با مشارکت سیاسی همبستگی مثبت معنی داری دارد. برای مشخص نمودن میزان تاثیر متغیرهای رفتارهای نوع دوستانه و گرایشات مذهبی(ظاهری و عملی) به عنوان متغیر پیشبین بر مشارکت اجتماعی و سیاسی دانش آموزان به عنوان متغیر ملاک، اطلاعات وارد معادله رگرسیون شدند. جدول 3. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری رفتارهای نوع دوستانه و گرایشات مذهبیبر مشارکت اجتماعی
جدول 3 نشان میدهد 8/21 درصد واریانس مشارکت اجتماعی از طریق رفتارهای نوع دوستانه و گرایشات مذهبی(ظاهری و اعتقادی) تبیین میشود. ضرایب بتای رفتارهای نوع دوستانه (350/0=β) نشان میدهد که این متغیر میتواند تغییرات مربوط به مشارکت اجتماعی را به صورت معنی داری پیش بینی کند. جدول 4 . نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری رفتارهای نوع دوستانه و گرایشات مذهبی(ظاهری واعتقادی) بر مشارکت سیاسی
جدول 4 نشان می دهد 1/11 درصد واریانس مشارکت سیاسی از طریق رفتارهای نوع دوستانه و گرایشات مذهبی (ظاهری و اعتقادی) تبیین میشود. ضرایب بتای رفتارهای نوع دوستانه (344/0=β) نشان می دهد که این متغیر می تواند تغییرات مربوط به مشارکت سیاسی را به صورت معنی داری پیش بینی کند. مقایسه نتایج جدول های 3 و 4 نشان می دهد نقش رفتارهای نوع دوستانه و گرایشات مذهبی (ظاهری و اعتقادی) در تبیین واریانس مشارکت اجتماعی بیشتر از مشارکت سیاسی است. بحث و نتیجهگیری ازآنجا که جوانان در مرحله افزایش مهارت خود در سیاستهای محیطی قرار دارند، زمینهسازی برای مشارکت آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است(پالونمی و همکاران، 2011). این پژوهش به دنبال تعیین نقش رفتارهای نوعدوستانه و گرایشات مذهبی در پیشبینی مشارکت اجتماعی و سیاسی دانشآموزان دبیرستانی بود. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین رفتار های نوع دوستانه با مشارکت اجتماعی و مشارکت سیاسی همبستگی معناداری وجود دارد. دورکیم معتقد است نوع دوستی یک تزیین دلپذیر برای زندگی اجتماعی نیست بلکه برای همیشه مبنای اساسی آن خواهد بود (پیلیاوین و چارنگ[24]، 1991). این نتیجه در راستای نتایج پژوهش روزنبوم، ولز، ویزکولیب، براس، کرنان و هوریتز[25] (2005) که در آزمایشهای بالینی، تاثیر نوع دوستی بر مشارکت را نشان داده اند و نیز پژوهش فولر و کام[26] (2007) که نقش نوع دوستی را در افزایش مشارکت سیاسی به طور قابل توجهی موثر دانستهاند، قرار میگیرد. فولر (2006) در پژوهشی نشان داده که کسانی که دغدغه های بهبود زندگی و رفاه دیگران را دارند از انگیزه های قویتری برای مشارکت در انتخابات برخوردارند. اصولاً رفتارهای نوع دوستانه، حداقل در بخشی از ساختار خود، حاوی نگرشهایاجتماعی و مسئولیتمحورانه هستند(شکوری، 2007) و گرایش شهروندان به انجام این گونه رفتارها می تواند میزان گرایش به انجام مشارکت های اجتماعی را افزایش دهد. نتایج همچنین نشان داد که گرایش عملی به مذهب با مشارکت اجتماعی و سیاسی همبستگی معناداری دارد. این نتیجه با پژوهش شکوری(2007)که تاثیر مذهبی بودن را بر مشارکت نشان داده و نیز یافته پژوهشی صیادی و همکاران (2007) که تاکید میکند با افزایش میزان اعتقادات مذهبی، روحیه مسئولیتپذیری در افراد تقویت می شود، همخوانی دارد. توصیه آموزههای دینی به مواردی مانند مشورت، تعاون و همکاری و احساس مسئولیت در برابر جامعه، از جمله مواردی است که پایبندی عملی بهآنها میتواند میزان گرایش به رفتارهای مشارکتی در حوزههای اجتماعی را افزایش دهد. در ارتباط با نقش متغیرهای ملاک در پیشبینی مشارکت سیاسی، یافتههای پژوهش نشان داد که فقط نوع دوستی با مشارکت سیاسی همبستگی مثبت معنیداری دارد و نقش گرایشات مذهبی در پیش بینی آن مورد تایید قرار نگرفت. این نتیجه با یافته سید امامی (2007) که نشان میدهد: رابطه ضعیفی میان مذهبی بودن و مشارکت سیاسی وجود دارد، همخوانی دارد و در راستای پژوهش لاولند و همکاران(2005) و زتلر و همکاران(2011) قرار میگیرد. هر چند امامجمعهزاده، محموداوغلی و عیسینژاد(2010) به این نتیجه رسیدهاند که میان سطح دینداری و مشارکت سیاسی ارتباط وجود دارد. همچنین هاشمی، فولادیان و فاطمی امین(2009) معتقدند هر چه افراد مذهبیتر باشند مشارکت سیاسی آنان بیشتر خواهد بود و عنوان کردهاند که 8/12 درصد واریانس مشارکت سیاسی افراد به وسیله درجه مذهبی بودن آنان تبیین میشود. بهنظر میرسد تفاوت در نتایج یافتههای پژوهشها، تحت تاثیر تفاوت برداشت افراد مورد بررسی از مفهوم و ابعاد دینداری قرار داشته است. در یکی از برداشتها، دین بهعنوان مجموعه احکام عبادی و قابل کاربست در زندگی فردی دانسته می شود که برداشتی انزوا طلبانه و صوفی مسلکانه از دین است و اگر این تفسیر از دین بهعنوان جریان رسمی دینداری در جامعه مورد استفاده قرار گیرد، میتواند بر کاهش میزان علاقهمندی و گرایش به رفتارهای مشارکتی تاثیر بگذارد و دینداران را از گرایش به انجام چنین رفتارهایی باز دارد. در حالی که در برداشتی جامعتر از دین، بخش اعظمی از آموزه های دینی معطوف به جامعه و امور اجتماعی میباشد. امروزه ترجمان معرفتی اصول و مبانی دینی در جامعه ایرانی، به صورت گستردهای اجتماعی است و مشارکت اجتماعی و سیاسی افراد علاوه بر وظیفهای شهروندی، به عنوان وظیفهای دینی نیز مطرح می باشد. در حالی که در بسیاری از جوامع غربی و کشورهای اسلامی، دال های بکار گرفته شده از دین در فرآیند جامعه پذیری رسمی افراد، عموماً به سمت غیر اجتماعی کردن آموزه های دینی میل کرده است. محدود بودن نمونه به تعدادی از مدارس، استفاده از پرسشنامه برای جمعآوری اطلاعات و اجرا شدن پژوهش فقط در مدارس سطح شهر اردبیل از مهمترین محدودیتهایی است که این پژوهش با آن مواجه بود. با عنایت به اینکه امروزه رفتارهای مشارکتی به عنوان یک ضرورت اجتماعی، «از مهمترین ارکان توسعه» (هاشمی و همکاران، 2009)، با «منطق واکنش در برابر تمرکزگرایی، دیوانسالاری، انعطافناپذیری و در دسترس نبودن دولت» (میدگلی، 1983،به نقل از عیوضی و فتحی، 2013)، مطرح میباشد و از کارکردهای متنوعی در خصوص مشروعیتسازی، ایجاد وفاق و تعامل میان قدرت سیاسی و اجتماعی و در نتیجه تحقق ثبات و آرامش اجتماعی برخوردار است، جا دارد مسئولان و تصمیم گیرندگان عرصه های مهندسی فرهنگی کشور، برای افزایش علاقهمندی به رفتارهای مشارکتی در میان شهروندان، به ویژه دانشآموزان، به عنوان افرادی که در میان مدت وارد عرصههای اجتماعی و سیاسی خواهند گردید، توجه ویژهای به تقویت مبانی و اصول مرتبط با افزایش رفتارهای نوع دوستانه، که ارتباط آن با علاقهمندی به رفتارهای مشارکتی در این پژوهش اثبات گردید، بنمایند. به نظر میرسد توجه به ابعاد و آموزهای تاکید کننده بر ابعاد اجتماعی دین اسلام، که بر ضرورت هر دو متغیر پیشبین بهطور توأمان، در مبانی و معارف آن تاکید شده است، به عنوان یکی از مولفههای موثر در این زمینه تاثیر گذار باشد. طبیعی است که سرمایه گذاری امروز برای رشد رفتارهای مشارکتی شهروندان، می تواند تضمینی برای ثبات، توسعه و امنیت اجتماعی در آینده باشد. [1]- نویسندهی رابط: عضو هیأت علمی گروه معارف اسلامی، دانشگاه محقق اردبیلی (mrmolaie@gmail.com) تاریخ دریافت مقاله: 28/3/92 تاریخ پذیرش مقاله: 12/3/93 1. Flores, Ruano & Funchal [3]. Paloniemi& Vainio [4]. Legh-Jones & Moore [5]. Chawla & Heft [6]. Obradovic & Masten [7].Mager & Nowak [8]. Kahne & Sporte [9]. O'Donnell & Tobbell [10]. Gosling 1. Gerber, Huber, Doherty & Dowling 2. Altruism [13].August Comte [14]. Scot & Seglow [15]. Caspi, Roberts &Shiner [16]. Zettler, Hilbig & Haubrich [17]. religious orientation [18]. Loveland, Sikkink, Myers & Radcliff [19]. Driskell, Embry & Lyon [20]. Ayers & hofstetter [21]. Altruistic Behavior [22]. Fujiwara [23]. Alports Religious Orientation scale [24]. Piliavin & Charng [26]. Fowler &Kam | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مراجع | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
References
Ahmadi, S. (2009). A study on altruism in daily social relationships and the effective Factors. Iranian Journal of Sociology, 26(2), 87-108. (Persian).
Ayers, J. W. & Hofstetter, C. R. (2008). American muslimpolitical following: religious Belief, political resources, social structures and political awareness. Politics and Religion, 1(1), 3-26.
Baghi-Nasrabadi, A. (2005). Social cohesion and public participation (perspectives, reinforcing factors, risks and solutions). Journal of Hasun, 6, 187-165. (Persian).
Chawla, L. & Heft, H. (2002). Children’s competence and the ecology of communities: A functional approach to the evaluation of participation. Journal of Environmental Psychology, 22, 201–216.
Driskell, R., Embry, E. & Lyon, L. (2008). Faith and Politics: The Influence of Religious Beliefs on Political Participationn. SOCIAL SCIENCE QUARTERLY, 89(2), 294- .314
Emamjomezade, S. J., Mahmoodoghli, R. & Isanejad, O. (2010). A study of relationship
Between religiosity and political participation of the students of isfahan University. Journal of Political Science, 21(1), 7-34. (Persian).
Eivazi, M. R. & Fathi, Y. (2013). Relationship between social participation and social Asset in Imam Khomeini’s thought. Journal of Rahbord, 66 (22). 37- 59. (Persian).
Flores, W., Ruano, A. L. & Funchal, D. P. (2009). Social participation within a context of Political violence: Implications for the promotion and exercise of the right to Health in Guatemala.Health and Human Rights , 11(1), 37-48.
Fowler, J. H. (2006). Altruism and turnout.Journal of Politics, (68)3,674–683.
Fowler, J. H., & Kam, C. D. (2007). Beyond the self: Social identity, altruism, and Political participation. Journal of Politics, 69 (3), 813–827.
Fujiwara, T. (2007). The role of altruistic behavior in generalized anxiety disorder and Major depression among adults in the United States, Journal of Affective disorders, 101,219-225.
Gerber, A. S., Huber, G. A., Doherty, D. & Dowling, C. M. (2010). Personality and Political attitudes: relationships across Issue domains and political contexts. American Political Science Review, 104, 111-133.
Ghaffari, A. (2012). Explanation of social participation in the central region of Iran, Case study: Markazi province, Journal of Iranian Association for Cultural Studies and Communication, 27(8), 116- 141. (Persian).
Gharehbaghi, F., Vafai, M., Allahyari,A. & Bahrami, E. (2012). An investigation of Independent and simultaneous role of interparetnal conflict and child emperament in predicting child prosocial behaviors.Journal of Family Counseling &sychotherapy, 4, 490- 511. (Persian).
Gosling, S. D. (2008(. Snoop: What your stuff says about you, New York: Basic Books.
Hadjlo, N., Rezaisharif, A., Vahedi, S. (2012).Correlatives of individual identity in high School female students in Ardabil city. Journal of School Psychology.1(2), 21- 38. (Persian).
Hashemi, S. Z,. Fooladian, M. & Fatemiamin, Z. (2009).A study of social and Psychological factors influencing political participation of the people in Tehran.Journal of Political Science, 5(1), 199-226. (Persian).
Kahne, J. E. & Sporte, S. E. (2008).Developing citizens: The impact of civic Learning Opportunities on students’ commitment to civic participation.American Educational Research Journal, 45 (3), 738-766.
Legh-Jones, H. & Moore, S. (2012). Network social capital, social participation, and Physical inactivity in an urban adult population. Social Science & Medicine, 74, 1362-1367.
Loveland, M. T., Sikkink, D., Myers, D. J. & Radclif, B. (2005). Private prayer and civic Involvement, Journal for the Scientific Study of Religion, 44(1), 1-14.
Mager, U. & Nowak, P. (2012). Effects of student participation in decision making at School.A systematic review and synthesis of empirical research.Educational Research Review, 7, 38–61.
Mansurnejad, Z. & Kajbaf, M. B. (2011). The relationship of religious orientation (Intrinsic, extrinsic) and gender with death anxiety among students. Journal of Researches of Cognitive and Behavioral Science. 2(1), 55- 64. (Persian).
MazloumKhorasani, M., Noghani, M. & Khalife, M. (2012). Surving of the Social Participation of People in Marvdasht City and effective factors in 2008. Journal of Applied Sociology the University of Isfahan, 23(1), 50- 80. (Persian).
Moosavi, S.v., Eslamdoost, F. & ghobaribonab, B. (2011). A study of relationship between documents styles and self-esteem of students. Journal of Psychology & Education, 3(2), 85- 101.(Persian).
Obradovic, j. & Masten, A. S. (2007). Developmental antecedents of young adult civic engagement. Applied Developmental Science, 11, 2–19.
O'Donnell, V. L. & Tobbell, J. (2007). Transition of adult students to higher education: legitimate peripheral participation in a community of practice?.Adult Education Quarterly, 57, 312- 328.
Paloniemi, R. & Vainio, A. (2011). Why do young people participate in environmentalpolitical action? Environmental Values, 20, 397–416.
Piliavin, J. A. &Charng, H. W. (1990). Altruism: a review of recent theory and research, Annual Review of Sociology, 16, 25-65.
Rosenbaum, J. R., Wellsb, C. K., Viscolib, C. M., Brassc, L. M., Kernanb, W. N. & Horwitzd, R. I. (2005). Altruism as a reason for articipation in clinical trials was independently associated with adherence. Journal of Clinical Epidemiology, 58(11), 1109–1114.
Sayyadi, H., Jamali, R. & Mirghafuori, S. (2007). Relationship between belief in religious teachings of Islam and the emotional intelligence of students.Journal of Andishe- enovin-e-dini, 11(3), 145- 172. (Persian).
SeyyedEmami, K. (2007). Students's political participation: evaluation some of the predictors of political participation. Journal of Political Science, 1(2), 59-77. (Persian).
Shakoori, A. (2007). Theoretical and experimental study of altruistic actions.Journal of Internal Policy, 2, 123-153. (Persian).
Tashakkor, Z. & Moieni, M. R. (2002). Looking at the social capital and development. Journal of Refah, 4, 25- 42.(Persian).
Zettler, I., Hilbig, B. E. & Haubrich, J. (2011). Altruism at the ballots: Predicting political attitudes and behavior. Journal of Research in Personality, 45(1), 130-133. | |||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 6,603 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 3,051 |